به مناسبت روز جهانی گردشگری(27 سپتامبر 2024) رسانه شگرف با پروفسور جعفری به گفتگو نشست.


گردشگری با شیوه مهمان نوازی‌اش، بستر گفتگو، تفاهم، همزیستی، پایداری و صلح را میسر می‌کند. روز جهانی گردشگری بر شهروندان دهکده جهانی مبارک باد. 


روز جهانی گردشگری امسال با عنوان گردشگری و صلح نام گذاری شده است. حول این محور رسانه شگرف مصاحبه ای را با پروفسور جعفری(رییس هیئت مدیره شگرف) ترتیب داده است.


رسانه شکرف: 

سلام جناب آقای پروفسور جعفری؛ ممنون که دعوت ما را پذیرفتید. امروز در خدمت شما هستیم به مناسبت روز جهانی گردشگری. خواهش می‌کنم اگر مقدمه ای دارید بفرمایید تا سوالات را مطرح کنم.

پروفسور جعفری:

خیلی ممنون بابت دعوت. گردشگری و صلح همیشه به هم گره خورده اند، بدین معنا که همه می‌دانند که بدون صلح گردشگری غیرممکن هست. ما نمونه‌های زیادی داریم که با نبودن صلح و وجود جنگ، اولین صنعتی که هویتش را از دست می‌دهد صنعت گردشگری هست. پس می‌توانیم بگوییم که گردشگری به صلح احتیاج دارد ولی نمی‌توانیم پافشاری کنیم که صلح به گردشگری احتیاج دارد، لذا لازم و ملزوم هم نیستند. 

ولی از دهه ۱۹۸۰ به اندازه کافی مطالعات شده و نشان داده شده که گردشگری می‌تواند صلح را گسترش دهد بدین معنا که مردم جهان برای سفر احساس امنیت بیشتری می‌کنند و گرایش بیشتری به سفر دارند، می‌خواهند که سفر کنند مخصوصا به کشورهایی که آمادگی پذیرایی از آنها را دارند، گردشگری وسیعتر و جهانی‌تر شده است.

الان در بین ۱۹۳ کشور سازمان ملل کشوری نیست که در گرشگری حضور نداشته باشد و همه حضور دارند. برخی کشورها منبع اصلی درآمد‌شان از گردشگری است، نه فقط درآمد، بلکه اشتغال. چون گردشگری بخش خدماتی است و به پرسنل بیشتری نیاز دارد. بنابراین خیلی از کشورها به اهمیت اشتغال‌زایی و پولسازی گردشگری و بخصوص به وجود آوردن ارز آگاه هستند و می‌دانند گردشگری منبع خوبی برای ورود ارز به کشورها است و حتی اگر بخواهند از کشور خودشان خارج بشوند هم به همان ارز احتیاج دارند.

کشورهایی هستند که درآمد کلانی از گردشگری دارند و در برخی از کشورها، منبع درآمد اصلی از گردشگری است. برای مثال "اسپانیا". همانطور که در کشورهای خاورمیانه نفت مطرح هست در اسپانیا گردشگری مهم است. یا مثلا ترکیه یا یک کشور مسلمان دیگر مالزی، که پیشرفت خوبی در گردشگری داشته‌اند. پس گردشگری موضوع جدیدی نیست وهمیشه وجود داشته ولی امروز خیلی بیشتر و بهتر درک شده است و بدین ترتیب دولت‌ها سرمایه‌گذاری مالی و فکری بیشتری برای گسترش گردشگری انجام می‌دهند؛ به نحوی که لغت صنعت برای آن به کار برده می‌شود و قبلا استفاده نمی‌شد .

 

مصاحبه کننده: 

خیلی ممنون از مثال‌های ملموسی که زدید که باعث می‌شود خیلی بهتر درک کنیم که چطور گردشگری در کشورهایی مثل ایران، تاجیکستان و افغانستان که مسلمان هستند، چگونه توسعه پیدا کنند. فکر می‌کنید گردشگری چگونه باعث گسترش صلح می‌شود؟

رییس هیئت مدیره شگرف:

 UNWTO که الان نام آن تبدیل شده به UN Tourism و این نام رابطه این سازمان را با سازمان ملل بیشتر و بهتر نشان می‌دهد. چون سازمان ملل مسئولیتش را به این موسسه محول کرده و از سال‌های ۱۹۵۰ تابحال در گردشگری حضور دارد. در واقع از ۱۹۷۵ با سازمان ملل فعالیت کرده و آژانس تخصصی در بخش گردشگری بوده است. الان هم نام ان به UN Tourism تبدیل شده که نمی‌دانم چطور آن را ترجمه خواهیم کرد.

رابطه بین صلح و گردشگری از اول وجود نداشت. گردشگری وقتی مهم شد که قدرت مالی و درآمد‌زایی آن برای کشورها عیان تر شد. برای مثال، گردشگری قبل از جنگ جهانی دوم آنچنان مطرح نبود؛ وجود داشت اما جایگاه مخصوصی در بین صنعت‌ها نداشت. وقتی جنگ جهانی دوم صورت گرفت تمام اقتصادها ویران شد، بمباران شد و پایه‌اش را از دست داد. بعد از تمام شدن جنگ جهانی دوم اقتصادهای ورشکسته‌ همه جای اروپا را فرا گرفته بود و بهترین آثار تاریخی و فرهنگی نیمه خراب شده بود. کشورها اندیشیدند که  گردشگری می‌تواند صنعتی باشد که جاذبه‌ها را ترمیم کند و به اقتصاد رونق دهد. آنجا بود که گردشگری در بین اروپایی‌ها جلب توجه کرد و بعد از آن کشورهای دیگر مدل گردشگری اروپا را کپی کردند. 

 

رسانه شگرف:

آیا نمونه واقعی وجود دارد از اینکه گردشگری باعث صلح بین دو فرهنگ و یا دو ملت شده باشد؟

پروفسور جعفری:

بگذارید اینطور شروع کنم٬ تا سال ۱۹۸۰ خبری از رابطه گردشگری و صلح نبود٬ تا پیش از آن بیشتر رابطه گردشگری و درآمدزایی و اشتغال‌زایی مطرح بود. در ۱۹۸۰ این رابطه بوجود آمد. در سال ۱۹۸۸ یک کنفرانسی به نام صلح و گردشگری در ونکوور کانادا برگزار شد و حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ نفر در آن شرکت کردند که جمعیت خیلی زیادی بود. من هم در آن حضور داشتم. آن زمان جنگ سرد بود و شوروی سابق حدود ۵۰ الی۶۰ نفر را به این کنفرانس فرستاده بود. اتفاقا در کنار امریکا نشسته بود و مثل سازمان ملل کشورها به ترتیب الفبا قرار گرفته بودند، بخاطر اینکه هر دو با حرف U شروع می‌شدند در کنار هم قرار گرفته بودند. ولی این دو گروه با هم صحبت نمی‌کردند. اون موقع بود که گردشگری و صلح رابطه‌شان بیشتر اهمیت یافت و از آن به بعد کنفرانس‌های متعددی در دنیا بخصوص در کشورهای جنگ‌زده و جنگ‌پذیر برگزار شد مثل یوگسلاوی سابق در همان سالهای ۸۸ الی ۸۹ و مقالات زیادی هم منتشر شد. 

حالا سوال شما این بود که آیا گردشگری می‌تواند مسبب صلح شود؟ جواب قاطعی ندارم و نمونه‌ای هم ندارم. ولی برعکس آن را دارم. بدین معنا وقتی که وقتی صلح بوجود آمد اولین ارتباط را گردشگری شکل می‌دهد. پس ازآن که رابطه‌ها شروع شد،  اولین قدمی که صورت می گیرد گردشگری هست. پس گردشگری می‌تواند اخگری باشد.

مثالی دارم که در مورد جنگ نیست ولی در مورد عدم رابطه هست، مربوط به امریکا و چین کمونیست است. این دو کشور در جنگ نبودند ولی رابطه هم نداشتند. سال‌های سال ادامه داشت و پذیرای هم نبودند تا اینکه ریچارد نیکسون به چین رفت و اولین چیزی که بعد از آن اتفاق افتاد، گردشگری بود. برای مثال در سال 2019، تعداد 2.8 میلیون توریست چینی از آمریکا دیدن نموده و حدود 15 میلیارد دلار خرج کردند. تاریخ نشان می‌دهد که بعد از جنگ و خصومت و شروع صلح، اولین قدم گردشگری است.  پس نمی‌توانم بگویم گردشگری باعث صلح می‌شود ولی می‌تواند شروع آن را اعلام کند و آن را رونق دهد. چون وقتی صلح برقرار شد، خصومت‌ها کنار می‌رود و قلب‌ها نزدیک می‌شود و بنابراین باعث رفت و آمد بیشتر بین ملت‌ها می‌شود. 

 

 

مصاحبه کننده:

فکر می‌کنید تجربه گردشگری صلح‌آمیز شامل چه نوع فعالیت‌هایی می‌شود؟ چه نوع گردشگری می‌تواند صلح‌آمیز نامیده شود؟

 

رییس هیئت موسس شگرف:

سوال خوبی ا‌ست، ولی نمی‌دانم جوابی برای آن وجود داشته باشد. فکر می‌کنم صلح از درون شخص باید شروع بشود. اگر من در درون خودم صلح نداشته باشم هر جا بروم آن خصومت را با خودم می‌برم. صلح از خود ما شروع می‌شود. وقتی با دید باز و آغوش باز به مقصد پرواز می‌کنیم، با دید باز به آن فرهنگ نگاه می‌کنیم. در کشورهای فارسی‌زبان ما شاهد هستیم که بعضی کشورها را پایین‌تر می‌دانند و برخی را بالاتر. اگر گردشگر بطور کلی فکر می‌کند که بالاتر ازدیگران است، کشور میزبان نمی‌تواند افق جدیدی برای او باز کند. در صورتی که اگر خودش با دید باز سفر کند، می‌بیند که کشورها و قومیت‌های دیگر هم فرهنگ باشکوهی دارند، طبیعت باشکوهی دارند، تاریخچه باشکوهی دارند و مردم آن از وضعیت خود راضی هستند و به خود افتخار می کنند.

 گفتگوی گردشگری بین مردم هست نه بین دولت‌ها. دولت‌ها لشکر دارند و لشکر به جنگی می‌فرستند، اما لشکر گردشگری توریست‌ها هستند، آنها لشکر صلح هستند. میلیون‌ها توریست وارد یک کشور می‌شوند و باب سخن را با مردم باز می کنند و می‌بینند آنها هم مثل ما خانواده دارند؛ فرهنگ، آرزوها و سختی‌های خودشان را دارند. اگر خصومتی با خودمان داشته باشیم به دنبال چیزهایی می‌گردیم که ثابت کنیم ما بهتر هستیم. 

من چندین مورد مقاله دیدم که متاسفانه نسبت به یک کشور دیگر نگاه پایین‌تری دارد. وقتی با این نگاه به دنبال کشور دیگر می‌روند، دنبال چیزهایی می‌گردند که به خودشان ثابت کنند که آنها از ما پایین‌تر هستند. اما وقتی با دید باز سفر می‌کنیم، می‌بینیم مردم یک کشور دیگر بهتر یا بدتر از ما نیستند مثل ما هستند. ما فارسی‌زبانان؛ احترام زیادی به شاعران می‌گذاریم و از حرف آنها نتیجه می‌گیریم:

بنی آدم اعضای یکدیگرند              که در آفرینش ز یک گوهرند

مصداق این بیت را کجا می‌بینم؟ در صحنه‌های گردشگری. وقتی سفر می‌کنیم، می‌بینیم مردم بقیه کشورها هم مثل ما هستند حالا ممکن است رنگ پوست یا فرهنگ یا دینشان با ما فرق کند، اما بنی آدم اعضای یکدیگرند. آنها هم خانواده دور ما هستند. اگر آدم و حوایی بوده، پس اینها پسرعمو و دخترعموهای ما هستند که از ما دور افتادند. 

 


رسانه شگرف:

به نظر شما فعالان گردشگری برای گسترش صلح، چه کارهایی می‌توانند انجام دهند ؟

 

پروفسور جعفری:

از راهنماهای گردشگری شروع می کنم که خودم سال‌های گذشته راهنما بودم و ازتجربه خود می گویم. اگر راهنمایان گردشگری آموزش کافی نبینند، بیشتر بر روی آن نگاه منفی، تاکید می‌کنند.

 من به یک کشوری مسافرت داشتم و ما یک گروه بین‌المللی از چند کشور مختلف بودیم و این راهنمای توریست از کشورهای جنگ زده عبور می کرد و ما عکس‌هایی از کسانی که کشته شده بودند می‌دیدیم و این راهنمای توریست شروع کرد به صحبت درباره آن کشوراز باب خصومت. در حالی که کسانی از همان کشور در گروه ما حضور داشتند و هر دوطرف به هم دشنام می‌گفتند! بدین تریتیب باید این داستان‌سرایی‌ها و تاریخی که با گردشگران در میان می‌گذاریم پاکسازی شود، بین‌المللی‌تر شود و یک دید مثبت و با هم بودن را منتقل کند. 

در مورد هتل‌ها صحبت کنیم. هر هتلی که در نظر داشته باشیم یک سازمان ملل کوچک است. زیر سقف یک هتل با 250یا 500 اتاق، حدود چهل ملیت می‌توانند سکنی داشته باشند و این نشان می‌دهد که در تعلیم و تربیتی که ما برای پرسنل گردشگری داریم باید چندفرهنگی و چندزبانی بودن را آموزش بدهیم. پس در تعلیم و تربیت باید دید کارگران و کارمندان گردشگری را باز کرد که بهتر بتوانند بین‌المللی‌سازی کنند و میزبان خوبی باشند. ما در یک هتل نه تنها از کشورهای دوست، بلکه از کشورهای دشمن هم مهمان داریم. اگر من به عنوان یک گارسون یا پرسنل پذیرش هتل احساس منفی و تنفرآمیز نسبت به یک گروه داشته باشم؛ مشتری متوجه می شود ما نمی‌توانیم خودمان را اینگونه سرکار بیاوریم. باید فکرهای مسدود و غالب شده خودمان را کنار بگذاریم و با یک فکر باز که همه مهمان هستند و همه مهمان‌ها عزیز و یکسان هستند، برخورد شود. اینجاست که قدرت گردشگری بالا می‌رود ولی اگر تعلیم و تربیت درستی ارائه نشود در صنعت آن چیزی که باید اتفاق بیفتد، رخ نمی دهد و رابطه‌هایی که باید شکل بگیرد، شکل نمی‌گیرد و دیدهای مسدود بیشتر و محکم‌تر می‌شود. 

 

مصاحبه کننده:

فکر می‌کنید که محققان گردشگری، در راستای گسترش صلح روی چه موضوعاتی بهتر هست تمرکز کنند؟

 

رییس شگرف:

این هم سوال خوب و جامعی هست. صنعت گردشگری توقع زیادی از دولت دارد و در بعضی مواقع این حق را ندارد. حق ندارد خیلی توقع بالایی از دولت داشته باشد، چون دولتمندان سیاست را می‌دانند نه گردشگری را. پس برماست که دولتمندان را روشن کنیم از این لحاظ که گردشگری چیست و چه کاری می‌تواند انجام دهد. آنها با صنعت‌های مختلفی سروکار دارند همه را باید بدانند که غیرممکن است پس وظیفه خود ماست که اگر گردشگری اهمیتی دارد، آن را به آنها نشان بدهیم؛ اهمیت مادی و معنوی. متاسفانه همیشه بیشتر روی اهمیت مالی گردشگری مانند اشتغال‌زایی و درآمدزایی تاکید می‌شود، این که گردشگری ارز و شغل بوجود می‌آورد، یا اقتصاد را شکوفا می کند و غیره. ولی باید در مورد رابطه‌ها صحبت کنیم، گردشگری رابطه‌ها را مستحکم می‌کند و وقتی رابطه برقرار شد صنعت‌های دیگر هم رشد می‌کنند. وقتی خصومت‌ها کنار برود، واردات و صادرات هم رونق می‌گیرد. باید این را وظیفه خود بدانیم که دولتمندان را آگاه کنیم. دولتمندان اگر بدانند آنوقت می‌توانند درهایی را باز کنند. مثلا کشورهایی که در رابطه با ویزا گرفتن سختگیری‌هایی دارند دچارمشکل بزرگی هستند که در دست دولت هست ، مسائلی مانند روبرویی در فرودگاه‌ها موقع ورود، اینها مسائل دولتی است. آن تصویری که در گردشگری به آن "تصویر گردشگری مقصد" می‌گویند هم دولت باید بسازد، صنعت می‌تواند کمک کند  ولی نقش بالایی در این مورد نمی تواند داشته باشد، دولت و صنعت باید با هم فکر کنند. تعلیم و تربیت نمی‌تواند به تنهایی در اختیار صنعت باشد، دولت باید دخالت کند و نقش کارگشایی داشته باشد. 

در مورد پژوهش، می‌توانم بگویم کدام موضوعات به اندازه کافی کار شده و نباید بیش از این کار کنند. اقتصاد کردشگری را ما خوب می‌دانیم و نیازی نیست بارها و بارها کار شود. دولتمندان هم نباید فقط روی اقتصاد کار کنند بلکه باید با معنویات گردشگری آشنا شوند. رابطه‌ها، روانشناسی گردشگری، جامعه شناسی گردشگری، و مردم شناسی گردشگری، بطور کلی علوم اجتماعی گردشگری باید بیشتر کار شود. البته اقتصاد هم جزئی از علوم اجتماعی هست اما پیشرو بوده در تحقیقات. در دهه 1960 سوژه‌ای که به گردشگری ابهت و اهمیت داد، همان اقتصاد بود و هنوز هم ادامه دارد، اما این داستان به اندازه کافی گفته شده. اما در بعدهای معنوی، فرهنگی، و اجتماعی گردشگری کمتر شنیده‌ایم و نیاز هست در پژوهش‌ها کنجکاوانه‌تر به آنها پرداخته شود. 

صلح دوطرفه‌ست، باید از درون شروع شود؛ یک چیز خارجی نیست. اینجاست که گردشگری می‌تواند نقش بسیار مهمی داشته باشد. وقتی این گره‌های رابطه ایجاد شد برای ادامه آنها باید رابطه‌ها را حفظ کنند که گردشگری می‌تواند این کار را انجام دهد. گردشگران نه تنها باید کشور خودشان را ببینند بلکه باید کشورهای دیگر را هم ببیند. البته همه کشورها که ممکن نیست؛ سازمان ملل 193 کشور عضو دارد. متاسفانه گردشگری داخلی آن ارزشی که باید داشته باشد را ندارد، چه در تحقیق و چه در عمل. گردشگری بیشتر به گردشگری بین المللی اطلاق می‌شود، اینکه کشورها چقدر گردشگر ورود و خروجی دارند و غیره. باید کمی دور بشویم از این فضا و نگاه خودمان را به گردشگری داخلی بیندازیم. فقط حدود 5 درصد کل گردشگری دنیا، بین‌المللی است و 95% داخلی هست. چرا ما درباره آن  95 درصد تحقیق نمی‌کنیم. چرا برنامه نداریم برای آن 95% ؟ تنها دراین صورت هست که می‌توانیم بهره‌برداری کنیم. صلح فقط بین کشورها نیست صلح درون کشورها هم مطرح هست. برای اینکه قوم‌ها، فرهنگ‌ها و زبان‌های مختلفی در داخل کشورهستند. دولت و صنعت باید با هم کار کنند که گردشگری توزیع مناسبی داشته باشد و مثلا گردشگری در پنج نقطه یک کشور جمع نشوند. دولت‌ها در قرن گذشته روی این موضوع کار کرده‌اند تا گردشگری توزیع بهتری داشته باشد، مثلا بر روی جاهای متروکه و دورافتاده کار می‌کردند تا جریان گردشگری را به آن سمت بکشانند و بعدا به صنعت می‌سپردند. 

در کشورهای فارسی زبان، رنگ و قوم‌های مختلفی وجود دارد که هر کدام مزیت خودشان را دارند. من یکی از اولین مقالاتی که نوشتم درباره گردشگری داخلی بود. گردشگری داخلی یک نوع تمرین می‌شود برای گردشگری یک کشور. کشورها باید این رابطه‌ها و شکاف‌های فرهنگی که دارند را با گردشگری پر کنند و دلها را به هم نزدیک کنند.

گردشگری مزایا و معایت خودش را دارد٬ هیچ صنعتی نیست که نقطه ضعف نداشته باشد. همه صنعت‌ها قدرت و ضعف‌های خودشان را دارند. یکی از پژوهش هایی که می‌شود انجام داد این است که چطور آن ضعف‌ها را تقلیل بدهیم و قوت‌ها را بالا ببریم. ولی دولتمندان هم باید این را بپذیرند که همه صنعت‌ها نقطه قوت و ضعف دارند و هم بر روی نقاط قوت خودشان تاکید می‌کنند و تلاش می‌کنند ضعف‌ها را تقلیل دهند. امیدوارم روزهای بهتری برای صنعت گردشگری در پیش باشد و بتوانیم به راحتی به هر جای دنیا سفر کنیم و رابطه‌ها رو قوی‌تر کنیم ما یک دهکده جهانی هستیم و بهتر است این را قبول کنیم. گردشگری نقش زیادی در دهکده‌سازی جهان داشته‌ و تمام رابطه‌ها از طریق گردشگری بوده است. اگر گردشگری نباشد رابطه بین کشورها هم ضعیف می‌شود. 

 

• موضوعی که  الان بیان می کنم و ارتباطی به این مصاحبه ندارد، این است که در نسل جوانی که وارد گردشگری شده، گروه جدیدی از بانوان و خانم‌ها هستند و این خیلی مهم و چشمگیر هست. در خیلی از کشورها، اکثریت دانشجویان گردشگری و کارگران و کارمندان صنعت گردشگری خانم‌ها هستند. در دنیا بیش از 56 درصد افراد شاغل در این صنعت خانم‌ها هستند. در بسیاری از دانشگاه‌ها بیش از 50 درصد دانشجویان این رشته خانم‌ها هستند و این نشان می‌دهد صنعت گردشگری در حال تغییر و تحول است. خانم‌ها با لطافت رفتار و تیزبینی و بینشی که دارند بهتر و بیشتر از آقایان می‌توانند در گردشگری نقش داشته باشند. 

 

و پیام من به مناسبت روز جهانی گردشگری:

گردشگری با شیوه مهمان نوازی‌اش، بستر گفتگو، تفاهم، همزیستی، پایداری و صلح را میسر می‌کند. روز جهانی گردشگری بر شهروندان دهکده جهانی مبارک باد.